کد مطلب:141834 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:153

حمایت عابس از امام
مسلم بن عقیل بعد از ورود به كوفه، وارد منزل مختار بن ابی عبید گردیدند، و برای مردم نامه ی امام حسین علیه السلام را خواندند. در این هنگام عابس بن ابی شبیب شاكری از جای برخاستند و بعد از حمد و ثنای الهی گفتند: من از دیگران سخن نمی گویم و نمی دانم در دل های آن ها چه می گذرد و از جانب آن ها وعده فریبنده نمی دهم، به خدا سوگند از چیزی كه تصمیم گرفته ام سخن می گویم، به خدا سوگند اگر دعوتم كنید اجابت می كنم و با دشمنانتان خواهم جنگید، و در راه خدا با شمشیرم می جنگم تا به شهادت برسم». [1] .

او پس از شهادت شوذب وارد میدان رزم شد و در برابر امام ایستاد. به آن حضرت سلام كرد و این گونه گفت: «ای اباعبدالله! آگاه باش، به خدا سوگند، بر روی زمین خواه نزدیك یا دور، كسی نزد من عزیزتر از شما نیست، و كسی را چون شما دوست ندارم. اگر قدرت داشته باشم كه ظلم را از شما به چیزی كه عزیزتر از جان و خونم باشد دور كنم، چنین خواهم كرد. سلام بر شما اباعبدالله! شهادت می دهم كه بر هدایت شما و هدایت پدرتان استوار هستم». [2] .


درسی كه می توان گرفت: او با زبان و عمل در خدمت امام خود بود و تلاش می كرد تا ادعای خود را به زینت عمل بیاراید.گونه شهادتش شاهد این بیان است.


[1] تاريخ الامم و الملوك، ج 5، ص 355.

[2] «فسلم عليه و قال: «يا اباعبدالله، اما و الله ما أمسي علي ظهر الارض قريب و لا بعيد اعز علي و لا احب الي منك و لو قدرت علي ان ادفع عنك الضميم و القتل بشي ء اعز علي من نفسي و دمي لفعلته. السلام عليك يا اباعبدالله، اشهد الله اني علي هديك و هدي ابيك» مقتل الحسين مقرم، ص 312؛ ابصار العين، ص 138؛ تاريخ الامم و الملوك، ج 5، ص 444.